اوینااوینا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
باباعلیباباعلی، تا این لحظه: 41 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مامان سمانهمامان سمانه، تا این لحظه: 41 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
پیوند سبز مامان باباپیوند سبز مامان بابا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه سن داره

این روزهای دخترم اوینا👑

دلنوشته ای برای دخترم اوینا

اوینای عزیزم این روزها خیلی درگیری کاری دارم فشار زیادی رو دارم تحمل میکنم تو هم شیطون شدی همش میگی مامانی باهام حرف بزن قربون صدقم برو تا من من بخندم   بعضی وقتها اینقدر خسته میشم که دلم میخواد تنها باشم ولی بعدش میگم خدایا شکرت که فرشته کوچولوی مثله تو رو داریم که به من و بابایی انگیزه میده کار کنیم تلاش کنیم هر چه بیشتر و بهتر واسه آینده تو کوچولوی من دوست داریم بهترینها ماله تو باشه   ...
26 شهريور 1396

یزد

یزد اولین مسافرتت بود اوینا خانم که واسه عروسی پسرعمو بزرگمهر رفتیم عروسیش هتل ارگ یزد بود .. خیلی خوش گذشت. کلا ۳ روز یزد موندیم چند تا جای دیدنی هم رفتیم مثل میرچخماق هتل مشیر الممالک زندان اسکندر زورخانه آب انبار ... سافاری و کویر نوردی هم میخواستیم بریم حیف که وقت نشد یه شب هم مهمان مادر عمو حسین و خاله حدیث بودیم چون اونها هم یزدی هستن. عمو حسین خیلی مهمان نوازی کرد. ممنون عمو حسین. ...
25 شهريور 1396

خرید

دیشب با بابایی رفتیم واسه عروسی پسر عمو بزرگمهر واست لباس خریدیم خیلی گشتیم میخواستم یه لباس ساده باشه آخر اینا رو واست خریدم مشارکت باشه دخترم ...
21 شهريور 1396

خواب ناز

صبحها عادت داری میخوابی دو بار واسه شیر بیدار میشی دوباره میخوابی چقدر ناز خوابیدی دختر گلم هستی من  ...
20 شهريور 1396

عروسی

این روزها دنبال خرید واسه عروسی پسر عمو بزرگمهر هستم تو هم مجبورم با خودم ببرم چون دیگه شیر خشک نمیخوری فقط شیر خودمو میخوری قربون دختر عاقلم برم من  خیلی خسته میشی ولی حداقل خیالم راحت هست گرسنه نمیمونی.  ...
20 شهريور 1396